قوانین موثر بر آموزش و پرورش کودکان استثنایی
قوانین موثر بر آموزش و پرورش کودکان استثنایی
از سال 1949 میلادی برای آموزش و پرورش استثنایی در آمریکا قوانین خاصی وضع شد که مناطق آموزش و پرورش ملزم به آموزش دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری نبودند و می توانستند دانش آموزان کم توان ذهنی را که اغلب مورد تبعیض بودند، در مدارس جداگانه یا بنگاه های ویژه جای دهند. گروه های والدین برای دسترسی به آموزش و پرورش همگانی سازماندهی شدند و جنبشی برای آموزش به دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری آغاز گردید.
عوامل دیگری مانند تغییر در وضعیت اقتصادی، تغییرات جمعیتی، تبعیض، تغییر در ساختار خانواده ،سوء مصرف مواد و نهایتاً سوء استفاده از کودکان، موجب افزایش نیاز به آموزش و پرورش استثنایی شد. قوانین به گونه ای وضع شدند تا همه ی دانش آموزان به فرصت های یکسان و بهینه، صرف نظر از ناتوانی و نوع معلولیت شان، دسترسی داشته باشند. قوانین مدارس را ملزم کردند موجبات دسترسی به آموزش و پرورش یکسان را از راه همکاری، عادی سازی و فراگیر سازی فراهم نمایند.
دلایل آموزش فراگیر
پژوهش ها و کارشناسان بر کارآمدی فراگیر سازی دانش آموزان استثنایی در کلاس های عادی صحه گذاشته اند. اساساً پیشرفت تحصیلی کودکان و دانش آموزان دارای نیازهای ویژه در کلاس های فراگیر در قیاس با زمانی که در مدارس ویژه آموزش می بینند، به مراتب بیشتر و بهتر است. دانش آموزانی که در کلاس فراگیر دارای اختلال و ناتوانی نیستند، یاد می گیرند نسبت به دانش آموزان معلول حساس و از نیازهای آنان آگاه باشند. دانش آموزان دارای نیازهای ویژه در کلاس آموزش فراگیر، در مدرسه ی مورد نظر بهتر شناخته می شوند و بهتر می توانند در جهان واقعی خود را اداره کنند.
مناسب سازی طرح درس برای دانش آموزان دارای نیازهای ویژه:
آموزگار می تواند با مناسب سازی طرح درس کلاسی، نیازهای دانش آموزان دارای ناتوانی را تامین کند. آموزگار باید از گروههای کوچک و گروههای دو نفره برای آموزش همسالان و سایر دانش آموزان در سنین متفاوت استفاده نماید. همچنین آموزگار می تواند از نرم افزارهای گوناگونی که بازخورد های شنیداری و کمک نوشتاری ایجاد می کنند، استفاده کند.
دیدگاهها